Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-29@20:22:01 GMT

رمزگشایی از مرگ رازآمیز رودابه

تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۱۹۴۳۴

رمزگشایی از مرگ رازآمیز رودابه

همشهری آنلاین- علی‌الله سلیمی: برخی جوامع کوچک روستایی معمولا آیین‌های اختصاصی در چارچوب محیطی و جغرافیایی خاص خود را دارند که گاه این آیین‌ها قرن‌ها تداوم می‌یابد و در مواردی هم با گذشت زمان، قوام یافته و به سنت‌ها و تابوهای سخت تبدیل می‎شود، گاه رنگ خرافات هم به خود می‌گیرد و سلسله روابط تازه‌ای را در همان جوامع اغلب بسته روستایی شکل می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای گذار از این نوع روابط اجتماعیِ وامدار آیین‌های سخت و اغلب خودساخته، گاه یک اتفاق کافی است تا همه تاروپود آن از هم  فروپاشد یا لااقل افراد آن جامعه به بازاندیشی در آیین‌ها و رفتارهای خود بپردازند. مرگ شخصیت «رودابه» و پیامدهای رازآمیز آن در داستان «برف گرم» نوشته معصومه خوانساری، چنین نقشی در جامعه کوچک روستایی «ده‎سفید» دارد. مردمانی که سال‌هاست در باورهای خودساخته و خرافی خود غرق شده‌اند، به‎یکباره با مرگ رودابه، با حلقه‌های مفقوده‌ای در باورهای خود مواجه می‌شوند، تکان می‌خورند و برخی باورهای خود را هم می‌تکانند تا حقیقت ماجرا از پشت پرده مه‌آلود نمایان شود. تأخیر در ماجرای خاکساری رودابه، که بخش مهمی از عنصر تعلیق در این داستان را تشکیل می‌دهد، ساکنان ده‌سفید را به تأملی در آیین‌ها و رفتارهای قبلی‌شان وا می‌دارد. ماجراها و قصه‌های گذشته روستا یکی پس از دیگری به میان کشیده شده و بازخوانی می‌شود تا حلقه‌های مفقوده در روابط غبارآلود و رازآمیزشان غبارروبی و رازگشایی شود. یکی از این قصه‌ها و رازهای سربه‌مهر روستا، ماجرای مفقود شدنِ سیمین دختر ملک‌میرزا است که در جریان مرگ رودابه و تاخیر در خاکساری او، مانند زخم کهنه سر باز می‌کند و دوباره در آتش گمانه‌زنی‌ها و کینه‌ها می‌دمد تا شعله‌های تازه‌ای جان بگیرد، اما گذشت زمان، تغییر شرایط و توسعه دانسته‌ها، مجالی به این باروری گمانه‌ها، خرافات و کینه‌ها نمی‌دهد.

درخوانش دیگری از این اثر، علاوه بر شخصیت رودابه که در این داستان جنبه‌های نمادین و سمبلیک دارد، سایر شخصیت‌ها هم گوشه‌چشمی به نمادها و تیپ‌های آشنای اجتماعی دارند. شخصیت امیر، نماد گریز از محیط بسته روستا و شیفتگی به محیط پرزرق و برق شهر است. شخصیت «بی‌بی» نماد همان مادربزرگ‌های مهربان در قصه‌های ایرانی است. شخصیت «حاج ممد» کامِله مردِ مورد احترام اطرافیان و شخصیت «حشمت» زخم‌خورده از نامرادی روزگار که مرگ رودابه، یک بار دیگر، زخمِ خواستن و نتوانستن در دستیابی به محبوب مورد علاقه‌اش را برای او باز می‌کند هرچند اهل تعقل شده و تلخی سرنوشت را پذیرفته است.

سایر شخصیت‌های رمان برف گرم هم هر کدام گوشه‌ای از نمادهای مردمان قلمرو خود را نمایندگی می‌کنند. مانند شخصیت‌های «سلطانعلی»، «حسین‌شمر»، «موسی کج»، «ذبیح چپول» و حتی پسران ملک‌میرزا که به تبعیّت از پدر، از قتل در موضوع ناموس! هم ابایی ندارند. پدر در جوانی این کار را کرده و حالا پسرها به آن افتخار می‌کنند و حاضرند پا جای پای پدر بگذارند.

 به غیر از زمان‌هایی که در قالب فلاش‌بک می‌آید و ریشه‌های وقایع ده‌سفید در گذشته را واکاوی می‌کند،  تقریبا همه صحنه‌های داستان در زمان حال، به هنگام بارش برف است که نشانه‌ای از بارش سپیدی برای زدون سیاهی نشسته بر پیکره روستا و مردمانش است. 

پایان رازآمیز داستان هم به ابعاد قصوی اثر تاکید دارد و تاثیر باورهای کهن بر رویدادهای تازه را یادآوری می‌کند. این‌که در چنین محیط بسته و غرق خرافات، هر اتفاق تازه و واقع‌گرا هم ظرفیت تبدیل شدن به یک باور تازه با ابعاد ماورایی را دارد و می‌تواند به قصه‌ای دیگر در بین قصه‌های رایج میان مردمان آن ناحیه تبدیل شود. از دیگر ویژگی‌های این کتاب، استفاده هوشمندانه از گویش محلی، لُری در دیالوگ شخصیت‌هاست که در ساختِ بافتِ بومی داستان تاثیر زیادی دارد و ارتباط تنگاتنگی بین مضمون و محتوا و ساختار روایتی اثر ایجاد می‌کند.

چاپ اول کتاب «برف گرم» نوشته معصومه خوانساری در 292 صفحه با شمارگان 1250 نسخه از سوی انتشارات سوره در تهران مهر چاپ و منتشر شده است.

کد خبر 779239 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها قصه (داستان) گویی کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان کتاب - داستان و رمان روستا کتاب - نهادها، مناسبت‌ها و جوایز کتابخانه، کتابخوانی، کتابداری کتاب - معرفی و نقد

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: قصه داستان گویی کتاب داستان و رمان روستا کتابخانه کتابخوانی کتابداری کتاب معرفی و نقد شخصیت ها آیین ها قصه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۱۹۴۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟

   عصر ایران؛ رضا صائمی- نمی‌توان دل‌بستۀ هنر و ادبیات ایران‌زمین بود و به تماشای فیلم «مست عشق» وسوسه نشد. قصۀ رابطۀ شمس و مولانا آن‌قدر حیرت‌انگیز و پر رمز و راز و پرکشش است که تماشای «مست عشق» به قصد رمزگشایی آن می‌تواند هر علاقه‌مند به عرفان را به سالن‌های سینما بکشاند.

   با این حال وقتی به تماشای فیلم به سینمای آزادی رفته بودم، از پچ‌پچ و واکنش‌های برخی از تماشاگران اطرافم دریافتم گویی برخی بیشتر برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای به تماشای فیلم آمده بودند و با دیدن آنان بر پرده سینما یا کنار بازیگران ایرانی فیلم به وجد آمده و درباره حضور آنها در فلان سریال ترکی حرف می‌زدند.

    البته یکی از عناصر و عوامل مهم جذب مخاطب و رونق گیشه و فروش هر فیلم، حضور ستارگان سینمایی و بازیگران محبوب در آن اثر است. چنان‌که برای بسیاری از مخاطبان حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در این فیلم و هم‌بازی شدن آنها یکی از انگیزه‌های مهم تماشای فیلم است و این فی‌الذات چیز بدی نیست و البته حضور یک ستاره سینمایی خارجی هم می‌تواند به همین اندازه جاذبه داشته باشد اما اینکه برخی از تماشاگران ایرانی تنها به حضور بازیگران ترکیه‌ای در فیلم بیش از قصه آن توجه کنند عجیب است.  آن هم قصۀ دو تن از مفاخر و مشاهیر ایرانی که حیرت‌انگیزترین شخصیت‌ها در تاریخ و ادبیات کهن فارسی‌اند.

   به گمانم آنچه در فیلم «مست عشق» بیش از بازیگران آن چه ترکیه‌ای و چه ایرانی مهم است خود شخصیت‌های اصلی قصه‌اند یعنی شمش و مولانا. شخصیت‌هایی که دراماتیک و سینمایی نیستند بلکه واقعی‌اند. شخصیت‌هایی که باید قدر ببینند و بر صدر نشینند.

  اساسا فیلمی از جنس «مست عشق» ساخته شد تا دو تن از مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادبیات ما به مردم معرفی شود. شخصیتی که آوازه‌شان جهانی شده و در وطن خودمان کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. این‌که حضور بازیگران ترکیه‌ای و حتی ایرانی تنها انگیزه تماشای «مست عشق» باشد ضد فیلم است.

    فیلمی که از زبان شمس و مولانا بر خودشناسی تاکید می‌ورزد تا بتوان از ظواهر دنیوی عبور کرد و به درک باطن جهان و جان خویش رسید. البته فیلم این ظرفیت ذائقه‌پذیری را در خود دارد و تماشای با‌بصیرت آن می‌تواند به تماشاگر کمک کند تا از ظاهر پرستی عبور کند.

   با این همه چنان که اشاره شد این واقعیت غیر قابل انکار است که کثیری از تماشاگران ایرانی به شوق تماشای بازیگران ترکیه‌ای به دیدن «مست عشق» می‌روند و این در حالی است که  «بنسو سورال» یکی از بازیگران ترکیه‌ای این فیلم گفته است حضور در این فیلم و حسن فتحی او را متحول کرده و بعد از این در هر نقشی بازی نمی‌کند.

   ضمن اینکه از حیث بازیگری، بازیگران ما در سطح بالاتری قرار دارند و تماشایی‌ترند. گرچه مهم‌ترین مولفه و عنصر جذابیت و تماشایی بودن «مست عشق» نه بازیگران آن که دو شخصیت اصلی و واقعی آن یعنی شمس و مولاناست.

     هیچ مایه و سرمایه ای برای تبلیغ«مست عشق» به اندازه خود این شخصیت نیست و کاش هر فیلمی را به تناسب جایگاه سوژه‌اش به تماشا بنشینیم نه چیدمان و ترکیب بازیگرانش. نمایش تصویری قصه شمس و مولانا کافی است تا از تماشای «مست عشق» سرمست شویم.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «مست عشق» نیامده رکورد فروش روز اول سینمای ایران را شکست

دیگر خبرها

  • داستان فلسطین آنقدر جذاب است که نیازی به تخیل ندارد
  • «مصلای تهران» یا «شهرآفتاب» داستان یک تلخی بی‌پایان
  • شمه‌ای از بی‌کفایتی پهلوی
  • داستان جذاب زندگی یک نوجوان در «جرئت و حقیقت»
  • بهترین فیلم های وسترن با بازی «لی ون کلیف»؛ از Beyond the Law تا The Grand Duel
  • محل دفن افلاطون کشف شد | رمزگشایی طومارهای باستانی از طریق هوش موصنوعی
  • برای تماشای بازیگران ترکیه‌ای یا قصۀ شمس و مولانا؟
  • رمزگشایی از علنی شدن اختلاف دولت و مجلس /آصفری: حذف قالیباف؟ بعید است /حاجی دلیگانی: تا روز آخر بر مجلس نظارت خواهیم کرد
  • (تصاویر) حضور شخصیت‌های حوزوی در منزل سید حسین خمینی
  • کدام کتاب «سروش صحت» باعث صف طولانی در اصفهان شد؟